سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فعال شدن زمان سنج موسوی لاری در پاسخ به دو سوال اساسی!

ارسال شده توسط یاران امام در 91/5/10:: 3:0 عصر

 

سید‌عبدالواحد موسوی‌لاری عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و وزیر کشور دولت اصلاحات مصاحبه ای را با خبرگزاری فارس انجام داده است، که متن این مصاحبه مورخ 9/5/1391 توسط این خبرگزاری منتشر گردید، در این مصاحبه وی ضمن بیان برخی از مطالب تامل برانگیز در برابر دو سوال مهم و اساسی مطرح شده طفره رفته و چنین اظهار داشته است:

فارس: در انتخابات سال 88 همچنین تخلفی صورت گرفت؟

موسوی‌لاری: این سؤالات شما شبیه بازجوهاست و دنبال این هستید که من بگویم بالاخره در آن زمان تقلب صورت گرفت یا خیر، من در مورد سال 88 اصلا نمی‌خواهم صحبت کنم.

فارس: نظر شما در مورد عملکرد آقای موسوی و کروبی چه بود؟

موسوی‌لاری: متأسفم دیگر بحث تمام شد! یک ساعت است که دارید مصاحبه می‌کنید، زمان مصاحبه به پایان رسید.

حال چند سوال:

1- چرا نمی خواهید در مورد مسایل سال 88 صحبت کنید؟ اگر به اشتباهات و حرکت های براندازانه خود و جریان اصلاحات در حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 88 آگاه شده اید!! شجاعت داشته و با صراحت ندامت و پشیمانی خود را اعلام کنید! و اگر این طور نیست و بخاطر منافع شخصی و جناحی خود صحبت نمی کنید! آیا چنین حالتی نوعی نفاق نمی باشد؟

2- شما که وزیر کشور دولت پاسخگو هستید!! پس چه شده است که از پاسخگویی نسبت به عملکرد خودتان و دوستان فرار می کنید؟ مگر شما نبودید که در بیانیه های صادر شده توسط تشکل سیاسی متبوعتان صحت انتخابات را زیر سوال بردید و نظام اسلامی را محکوم به ظلم و جنایت کردید حال چه شده است بجای پاسخگویی در مورد عملکرد خودتان سکوت می کنید!! البته معنای سکوت شما چیزی غیر از تایید اقدامات ساختارشکنانه شما و دوستانتان نمی باشد!!

3- شما که در برابر سوال از عملکرد آقای کروبی و موسوی زمان شناس شده اید!! و در پاسخ به آن می گویید که زمان مصاحبه به پایان رسیده است. پس چگونه است که در سال 88 همنوا با دشمنان امام(ره) و انقلاب بیانیه می دادید؟ آیا آن موقع زمان سنج شما از کار افتاده بود؟ و یا زمان بخوبی توانست شما را بسنجد و پرده از چهره واقعی شما بردارد!!! 

 


نامه سرگشاده خطاب به مجید انصاری

ارسال شده توسط یاران امام در 91/5/5:: 10:0 عصر

 

به نام حیّ داور

حجت الاسلام مجید عرب نژاد (معروف به انصاری)

دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز

بنا داشتیم در ارتباط با مدرسه علمیه کرمانیها و مسایل و اموال مرتبط با آن نامه ای را خطاب به شما بنویسیم و پرسش های خود را در این خصوص بیان کنیم اما با مصاحبه جنابعالی با خبرگزاری ایسنا که مورخ 31/4/1391 منتشر گردید، مواجه شدیم که همانند سخنرانی ها و مصاحبه های گذشته شما پرسش های مهمی را برای ما ایجاد نمود، لذا لازم دانستیم سوالات و ابهامات به وجود آمده را با جنابعالی مطرح کنیم و امیدواریم شما نیز به تاسی از برادر عزیزتان! پرسش های ما را بی پاسخ نگذارید!

جناب انصاری!

شما در ابتدای این مصاحبه چنین گفته اید: با وجود محدودیت‌های موجود برای جریان اصلاح‌طلب، این جریان سیاسی دارای نظم در جلسات و انسجام در فعالیت‌هاست... جریان اصلاحات انسجام خود را دارد، هرچند فعالیت‌های احزاب و گروه‌های آن به دلیل برخی موانعی که وجود دارد، مانند محدودیت در اطلاع‌رسانی از طریق سایت‌ها و روزنامه‌ها یا عدم امکان برگزاری جلسات عمومی محدود شده است و فعالیت پویا و اثرگذار تا حدود زیادی ندارد، در جلسات نیز بیشتر تبادل اخبار و اطلاعات درباره مسائل مختلف داخلی و بین‌المللی در حوزه‌های گوناگون صورت می‌گیرد.

شما از یک طرف ادعا می کنید که جریان اصلاحات با محدودیت مواجه است و از طرفی دیگری می گویید جلسات و فعالیت های آن با نظم و انسجام انجام می شود!! این چگونه محدودیتی برای جریان شما است که به ادعای خودتان جلسات و فعالیت های آن با انسجام بر قرار است؟ اگر منظور تان از محدودیت همانطور که گفته اید محدودیت در اطلاع رسانی از طریق سایت ها و روزنامه ها است! پس لابد روزنامه ها و مجلاتی همچون آرمان، مردم سالاری، آفتاب یزد ، شرق ، اعتماد، آسمان، مهرنامه ... و سایت هایی مانند انتخاب، آفتاب، فرارو، ایلنا، شفقنا، جماران و... متعلق به جریان اصولگرا است!!! آیا همین مصاحبه ای که با خبرگزاری ایسنا انجام داده اید و براحتی حرف ها و مواضع خود را ابراز نمودید ادعای شما را زیر سوال نمی برد؟!

سایت جمارن (که باید تداعی کننده نام و یاد امام(ره) باشد) با بودجه و امکاناتی که از بیت المال در اختیار دارد متاسفانه امروز به تربیون جریان شما تبدیل شده که با یک بررسی اجمالی در آن حجم مطالب و مصاحبه های شما و دوسانتان بخوبی این مطلب را نشان می دهد. آقای محترم قدری منصف باشید و این قدر سفسطه نکنید!

برادر خادم امام!

در بخشی از مصاحبه تان گفته اید: در انتخابات مجلس نهم جریان اصلاحات تقریبا مشی واحدی در پیش گرفته بود و همان را اجرا کرد، قرار بر این بود که انتخابات را تحریم نکنیم، اما به دلیل موانعی که بر سر راه بود لیست هم ندهیم و هرکس نیز به صورت فردی خواست شرکت کند، مانع نشویم و طبق همین عمل شد، اما برعکس در جبهه مقابل دیدیم که چه غوغایی از اختلاف نظر و کشمکش بر سر لیست‌ها وجود داشت.

نمی داینم چرا شما و بردار خادمتان این روزها دغدغه جریان اصولگرایی را پیدا کرده اید؟! شما بهتر است که به فکر بهم ریختگی و آشفتگی جریان بی سر و سامان خودتان باشید! در همین انتخابات مجلس نهم از یک طرف آقایان کروبی و موسوی و خیلی از هم طیف ها و برخی از دوستان شما در داخل و خارج کشور این انتخابات را تحریم کرده بودند و رییس شما هم شرط و شروطی را برای شرکت در انتخابات گذاشته بود که البته با شرکت در این انتخابات باعث غافلگیری خیلی از دوستانتان شد! و از طرفی دیگر برخی از اصلاح طلبان و تشکل های اصلاح طلب مانند حزب مردم سالاری در این انتخابات حضور فعال داشتند. ظاهرا شما چنین وضعیتی را انسجام در جریان اصلاحات می دانید!!! اتفاقا این جریان شما بود که چه قبل از این انتخابات و چه پس از آن غوغا و کشمکش در آن جاری بود. شما ظاهرا تنها هنری که دارید فرافکنی و  پاک کردن صورت مسئله است!

رییس اسبق سازمان زندان ها!

شما در قسمتی دیگر از مصاحبه خود مطالب تامل برانگیزی را چنین اظهار کرده اید: هم‌اکنون ارتباطی تشکیلاتی یا همکاری تعریف شده‌ای میان جبهه اصلاحات و جریانات برانداز وجود ندارد و در گذشته هم وجود نداشته است. مساله این است که جبهه غیر از حزب است؛ حزب دارای اساسنامه و حدود و ثغور روشنی است، اما جبهه دارای ضوابط و ساختاری تشکیلاتی نیست، لذا ممکن است برخی افراد یا گروه‌ها خود را به جبهه‌ای نزدیک‌تر احساس کنند و در موضوعی اشتراک نظر پررنگی پیدا کنند.

اگر جبهه اصلاحات ارتباط و همکاری تعریف شده ای با جریانات برانداز ندارد پس لابد همکاری و ارتباط تعریف نشده ای با آن دارد! همانگونه که دوست اصلاح طلب شما (آقای منتجب نیا) در ارتباط با اصلاحات قائل به تعریف نشدن و مشخص نگردیدن ابعاد آن بود! آخر مگر جریانات برانداز برای ارتباط با بعضی از جریانات داخلی ارتباط تشکیلاتی آشکار برقرار می کنند؟ اگر شما یک فعال سیاسی سطحی نگر و ساده اندیشی هستید بهتر است بدانید که جریانات برانداز و سرویس های اطلاعاتی دشمن زیرک می باشند و هیچ گاه با چراغ روشن حرکت نمی کنند و در ارتباط گیری و تاثیر گذاری بر روی افراد و جریانات بصورت پیچیده و غیر مستقیم اقدام می کنند، ظاهرا جنابعالی حضور آنها را فقط با چراغ روشن درک می کنید و تا نور آن را نبینید! متوجه حضورشان نمی شوید!

آقای انصاری آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا جریانات برانداز بیشتر در پوشش جریان اصلاحات نقش آفرینی می کنند؟ چه قرابت و اشتراکاتی بین جریانات برانداز و اصلاح طلب وجود دارد که شما مجبور به انکار ارتباط بین این دو جریان می شوید؟ شما ادعا کرده اید در یک جبهه سیاسی که ساختار تشکیلاتی ندارد افراد و گروهایی به جهت نزدیکی و اشتراک نظر پررنگی که با آن جبهه احساس می کنند در کنار هم قرار می گیرند که البته این ادعای درستی است اما در این جا پرسش های اساسی به وجود می آید: چه اشتراک نظر پررنگی بین جریان اصلاحات و برانداز در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حوادث ساختار شکنانه و براندازانه پس از آن وجود داشت که این دو جریان را در کنار هم قرار داد بصورتی که امروز شما ناچار می شوید به خاطر حفظ موقعیت خود و بازگشت به صحنه سیاسی حساب خود را از آن جریان جدا کنید؟ آیا فکر کرده اید در فراخوان مردم به خیابان ها چه اشتراکات و اهداف مشترکی بین شما و جریان برانداز وجود داشت که بعد از فراخوان های شما آنها نیز همسو با جریان اصلاحات بیانیه و فراخوان می دادند؟ آیا می دایند که بیانیه 1 تیرماه 1388 مجمع روحانیون مبارز (شما هنوز آن را تایید می کنید) که در آن نظام را به ظلم و جنایت محکوم کردید نوعی چراغ سبز و اعلام اشتراک نظر پررنگ به جریانات برانداز بود؟ آیا حرف های سلطنت طلبان و منافقین غیر از حرف ها و مواضع شما در آن مقطع بود؟ بهتر است برخورد امام(ره) را با این گونه افراد و جریانات به یاد آوردید و از این که در رفاه و امنیت در زیر چتر رافت نظام اسلامی زندگی می کنید سجده شکر بجا آوردید...

آقای خط امامی!

در بخشی دیگر از مطالبتان این طور عنوان داشته اید که: «حق این بود که این دو جریان (اصلاح‌طلب و اصولگرا) حدود و ثغور فکری و خط قرمزهای خود را بطور دقیق مشخص می‌کردند»

شما بر اساس چه ادله ای ادعا می کنید، همانگونه که جریان اصلاحات حدود ، ثغور و خط قرمز های مشخصی ندارد پس جریان اصولگرا هم به چنین وضعیتی مبتلا می باشد؟ اگر جریان اصول گرا همانند جریان شما حدود و ثغور مشخصی نداشت و خطوط قرمز را رعایت نمی کرد، جریانات برانداز برای یکبار هم که شده است در پوشش آنها ایفای نقش می کردند که همین مطلب به تنهایی نشان می دهد، جریان اصولگرایی بخاطر پایبندی که به آرمان های امام و انقلاب دارد و خطوط قرمز نظام را رعایت می کند، هیچ گاه جریانات برانداز به آنها احساس نزدیکی ندارند و با آنها اشتراک نظر پیدا نمی کنند. لازم است که بدانید شما سخنگوی مجمع روحانیون مبارز هستید نه جامعه روحانیت مبارز ظاهرا همانطور که رسم امام(ره) را فراموش کرده اید جایگاه خود را نیز از یاد برده اید!!!

دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز!

جنابعالی در فرازی دیگر از صحبت های خود اظهار داشته اید که: ما بر سر مواضع اصولی خود هستیم... البته در برابر ظلمی که به دیگران بشود، ولو برانداز باشد اعتراض می‌کنیم، برانداز اگر عمل مجرمانه‌ای بکند، باید مطابق قانون مجازات شود و فرقی نمی‌کند اصلاح طلب باشد یا غیرآن، اما اگر یک جریانی ولو برانداز به بهانه برانداز بودن حقوق اولیه انسانی‌اش سلب شود، باید از او دفاع کرد.

شما از کدام مواضع اصولی صحبت می کنید؟ چه چیزهایی مواضع اصولی شما و جریان متبویتان می باشد؟ این چگونه مواضع اصولی می باشد که در مقاطع مختلف متغیر می باشد؟ مگر مواضع اصولی شما غیر از سخنرانی ها، مصاحبه ها و بیانیه های حزب متبوعتان می باشد؟ البته بخشی از مواضع اصولی شما! در بیانیه های مجمع روحانیون مبارز به ویژه بیانیه های بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 آشکار می باشد، آنجا که گفته اید: مردم نجیب ایران که با هزاران امید و آرزو و شور و شوق به پای صندوق‌های رای آمدند، اکنون باید جنازه جوانان خود را از میان خاک و خون بردارند و به سوگ آنان بنشینند، میلیون‌ها انسان در سراسر کشور به نتایج اعلام شده این انتخابات باور و اطمینان ندارند، بلکه آن را محصول یک طرح حساب شده می‌دانند و بدان معترضنند... آیا پاسخ این فریادهای حق‌طلبانه سفیر گلوله‌هایی است که سینه فرزندانشان را بشکافد و پیر و جوان و زن و مرد را به خاک و خون بکشد؟...چرا به مردم اهانت می‌کنند و این حرکت مردمی و در کمال وقار و آرامش را به بیگانگان نسبت می‌دهند و هزاران نفر را در خیابان‌ها و از خانه‌هایشان می‌ربایند و با رفتاری بسیار زشت و ناپسند آنان را اعم از زن و مرد به نقاط نامعلوم می‌برند؟... آیا آقای مهندس موسوی مسبب اغتشاش‌های است یا آنان که با لشکر‌کشی در خیابان‌ها شهر را به صورت یک پادگان نظامی درآورده‌اند و مردم بویژه جوانان را تحریک می‌کنند و احساساتشان را جریحه‌دار می‌سازند؟... مردم می‌گویند در انتخابات امانت‌داری نشده است و باید انتخابات ابطال شود، آیا پاسخ چنین خواسته‌ای بر فرض که به اعتقاد مسئولان برنامه‌ریز و مجریان انتخابات صحیح نباشد،‌ انواع اهانت‌هایی است که از بلندگوهای حکومتی نثار مردم می‌شود و باید پس از آن با چوب و چماق و تفنگ و گلوله به آنان حمله شود، عده‌ای مجروح یا کشته و گروهی هم به بند کشیده شوند؟ (بیانیه مجمع روحانیون مبارز – 1 تیر ماه 1388)

اتفاقا مشکل اصلی شما و دوستانتان همین مواضع اصولی! می باشد که هنوز بر آن تاکید دارید! آیا این بیانیه و مطالب مطرح با آن شبیه بیانیه ها و حرف های افراد و جریانات برانداز نظام بخصوص در زمان حیات حضرت امام(ره) نمی باشد؟ مگر آنان چه می گفتند که شما نگفته اید؟ برخورد انقلابی و قاطع حضرت امام(ره) را با آنها که فراموش نکرده اید؟ واقع مطلب این است که شما و جریان اصلاح طلب استحاله شده اید! جریانی که به گفته چهره های شاخص آن نه تعریفی ، نه حدود و ثغور فکری و نه خط قرمز های مشخصی دارد و نه معلوم است که از کجا آمده است؟ بهترین بستر برای نفوذ و نقش آفرینی دشمن و سرویس ها اصلاعاتی آن برای ضربه زدن به نظام اسلامی و ارزش های آن می باشد که دشمن با استفاده از این خلاء های مهم در جریان اصلاحات با نفوذ افرادی که توان فکری بالای دارند در دل این جریان اقدام به دادن راهبرد و تولید گفتمان های فکری هدفمند به منظور همراه کردن تمامی افراد و چهره های این جریان در مسیر مورد نظر خود می کند. امیدواریم که برایتان مشخص شده باشد که دشمنان و براندازان نظام برای ارتباط با جریان های داخلی ارتباط تشکیلاتی برقرار نمی کنند بلکه کاملا مخفیانه ، مرموزانه و با استفاده از شیوه های ظریفی به این کار اقدام می کنند.

آقای انصاری کجا و به چه جریانات براندازی ظلم شده است که شما در مقام تظلم خواهی از آنان ظاهر شده اید؟ مگر غیر از این است که براندازان هر عمل مجرمانه ای که مرتکب شده اند متناسب با آن مجازات گردیده اند. چرا شما به گونه ای وانمود می کنید که به جریانات برانداز ظلم شده است! بهتر است بدانید که بزرگترین ظلم را نسبت به نظام اسلامی که با ارزشترین یادگار امام خمینی(ره) و مرهون خون های پاک شهدا می باشد را شما و دوستان سیاسی تان انجام دادید که بستر مناسبی را فراهم کردید تا برندازان نظام هر کاری که خواهند بر علیه ارزش های امام و انقلاب انجام دهند.

آقا مجید!

شما در بخش پایانی مصاحبه خود چنین توصیه کرده اید که: احزابی که در چارچوب نظام فعالیت می‌کنند، باید موانع‌شان رفع شود، دلخوری‌هایی که به هر دلیل در جریان انتخابات گذشته پیش آمده است و کدورت‌ها با یک سعه صدر و گذشت متقابل کنار گذاشته شود. 

عزیز برادر چرا صورت مسئله را پاک می کنید؟ ظلم هایی که به نظام شده است را فقط دلخوری و کدورت می دانید؟ مگر طرف مقابل به جزء سعه صدر در برابر شما چکار کرده است که با پررویی هر چه تمام توصیه به گذشت متقابل می کنید!! اما لازم است بدانید، امام(ره) به هیچ عنوان اجازه نداده است کسانی که ظلم به نظام و آرمان های آن کرده اند مورد عفو و بخشش قرار گیرند، حتما در این خصوص قاطعیت و عدم انعطاف حضرت امام(ره) را از یاد نبرده اید که فرمودند:  «... این مسئله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچکس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهای اسلامی با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‌نماید، باید به عنوان یک اصل خدشه‌ناپذیر برای تمامی دست اندرکاران و مردم تبلیغ شود ... »(صحیفه - ج21- ص 339)

جناب انصاری در قسمتی از مصاحبه خود از زبان ما سخن گفته اید! آنجا که اظهار داشته اید: گرچه می‌گویند باید حسن‌ظن داشت، ولی در فعالیت‌های سیاسی و در دنیایی که در معرض نفوذ سرویس‌های جاسوسی و منافقین هستیم، خوش‌باوری به همه افراد کارساز نیست.

بله، در دنیای پیچده امروز ما در فعالیت های سیاسی خود در معرض نفوذ سرویس های جاسوسی و منافقین هستیم ولی اگر با انصاف و دقت به عملکرد جریان اصلاحات بخصوص در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نگاهی بیاندازیم به دلسوزان نظام حق دهید که به شما و جریان متبوعتان حسن ظن نداشته باشند.

 

5 مرداد 1391      

  والسلام علی من اتبع الهدی  

 


نامه سرگشاده خطاب به رسول منتجب نیا

ارسال شده توسط یاران امام در 91/4/28:: 9:0 عصر

 

به نام حیّ داور

حجت الاسلام رسول منتجب نیا

قائم مقام مهدی کروبی در حزب اعتماد ملی و عضو سابق مجمع روحانیون مبارز

جنابعالی در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) که مورخ 26 تیرماه 1391 منتشر گردید به مطالب و نکاتی به خصوص در ارتباط با خط امام(ره) اشاره کردید که پرسش های اساسی را برای ما ایجاد نمود و از آنجا که صیانت از اندیشه و راه حضرت امام(ره) مهمترین دغدغه ما در وبلاگ شاخص؟ می باشد، بر آن شدیم تا پرسش هایمان را در این خصوص با شما مطرح کنیم و امیدواریم که جنابعالی سوالات ما را همانند هم حزبی دیروزتان(محمد علی انصاری) بی پاسخ نگذارید!

جناب آقای منتجب نیا

شما در قسمتی از مصاحبه خود گفته اید: معتقدیم درصد قابل توجهی از بدنه جامعه یعنی اکثر آن‌ها تفکر اصلاح طلبی دارند و کناره گیری اصلاح طلبان از فعالیت سیاسی به معنای انزوای اکثریت مردم از فعالیت‌های سیاسی است... در اصل اینکه اصلاح طلبان باید در صحنه حضور داشته باشند هیچ تردیدی نیست. چرا که اصلاحات یعنی اکثریت مردم و زمانی که این مساله ثابت شد ، مسئولین یا باید برای این اکثریت قاطع یک ارزش فوق العاده‌ای قائل شوند و یا اینکه آن‌ها را نادیده بگیرند و تصور کنند که آن‌ها مرده‌اند. 

شما بر اساس کدام معیار و شاخصی گرایش اکثریت مردم را اصلاح طلبی می دانید؟ بهتر بود شما که چنین ادعایی دارید ادله خود را هم بیان می کردید تا با بررسی دلایل شما درستی و نادرستی ادعایتان مشخص می شد، همانگونه که امام(ره)، ما را چنین حکیمانه توصیه کردند: انسان کامل آن است که اگر فهمید که حرفش حق است با برهان اظهار کند ومطالبش را برهانی بفهماند. ( صحیفه امام-جلد 14).همچنین جنابعالی بر اساس این ادعای نادرست و بدون دلیل نتیجه گیری کرده اید که کناره گیری اصلاح طلبان از فعالیت سیاسی به معنای انزوای اکثریت مردم است!! پس چگونه است که در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی که جریانات شناخته شده اصلاح طلب در آن کناره گیری کردند (البته منظور ما رای دادن یا ندادن این حضرات نیست بلکه فعالیت و حضور به معنای مرسوم سیاسی آن می باشد) در صدد شرکت مردم در این انتخابات نسبت به دوره قبل از آن که جریانات اصلاح طلب در آن حضور فعال داشتند بیشتر است؟ آیا این مطلب به تنهایی ادعا های شما را زیر سوال نمی برد؟

قائم مقام حزب اعتماد ملی

در بخش دیگر از مصاحبه خود چنین اظهار داشتید: از طرفی بازگشت اصلاح طلبان به صحنه به این نیست که در انتخابات کاندیدا داشته باشند و یا امکان مادی در اختیار آن‌ها گذاشته شود ، بلکه بستگی به این دارد که اولا مسئولان اذعان کنند که اصلاح طلبان نیز جزو مردم و صاحب کشور هستند و مسئولین باید در خدمت آن‌ها به عنوان بخشی از جامعه باشند و اجازه اظهار نظر به ان‌ها بدهند. 

چرا کلی گویی می کنید؟ مگر مسئولان اصلاح طلبان را جزو مردم نمی دانند که چنین سخن می گویید و چه امتیازاتی را مسئولین برای مردم در نظر گرفته اند که برای اصلاح طلبان لحاظ نکرده اند؟ بلکه واقع امر این است که اصلاح طلبان به امکانات و مزایایی دسترسی دارند که توده مردم از آن محروم می باشند! نکند منظورتان همانگونه که گفته اید، این است که چرا اصلاح طلبان صاحب کشور نمی باشند؟! درست است که اصلاح طلبان جزو مردم هستند ولی صاحب کشور نمی باشند! چرا که صاحب کشور همه مردم می باشند نه اصلاح طلبان! و اما در خصوص این که گفته اید مسئولین باید به اصلاح طلبان اجازه اظهار نظر بدهند! باید توجه داشته باشید مگر شما در این مصاحبه بعنوان یک اصلاح طلب و قائم مقام آقای کروبی در حزب اعتماد ملی اظهار نظر نفرموده اید!! آیا این مصاحبه و اظهار نظر شما آن هم با یک خبرگزاری رسمی و داخلی ادعایتان را زیر سوال نمی برد! پس چرا جوری وانمود می کنید که اجازه اظهار نظر به اصلاح طلبان داده نمی شود؟ حضرات و جریانات شاخص اصلاح طلب اظهار نظر که هیچ، هر کاری که برخلاف سیره و منش امام بود و هر اظهار نظری که با موازین امام و انقلاب منافات داشت را در ایام و حوادث انتخابات سال88 از خود بروز دادند و هنوز هم در چتر رافت نظام اسلامی مشغول اظهار نظر می باشند و حال شما از مسئولین می خواهید که به آنها اجازه اظهار نظر دهند!

عضو سابق مجمع روحانیون مبارز

شما همچنین در مصاحبه خود بیان نمودید: اگر خواهان نظامی غیر از جمهوری اسلامی اعم از حکومت اسلامی یا .... باشیم باید بدانیم که این نظام دیگر مولود انقلاب نیست. .. هریک از شعارهای اساسی انقلاب که خدشه دار شود، جمهوری اسلامی را زیر سوال می‌برد.    

بله به مطلب کاملا درستی اشاره کرده اید ولی قدری صادق باشید و به ما پاسخ دهید که چه کسانی شعارهای اساسی انقلاب همانند حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان (روز قدس) را که امام(ره) در ارتباط با آن چنین فرمودند:روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزی است که اسلام را باید احیا کرد و احیا بکنیم، و قوانین اسلام در ممالک اسلامی اجرا بشود. روز قدس روزی است که باید به همه‌ی ابرقدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره‌ی شما،‌ به واسطه‌ی عمال خبیث شما، واقع نخواهد شد، روز قدس، روز حیات اسلام است.  زیر سوال بردند؟ جمهوری اسلامی که ثمره مجاهدت امام(ره) و فرزندان شهیدش می باشد را چه کسانی با شعار جمهوری ایرانی زیر سوال بردند؟ امام دو شعار و سیاست اساسی و کلیدی در صحنه داخلی و خارجی برای ما به یادگار گذاشتند که در صحنه داخلی جمهوری اسلامی و در صحنه خارجی حمایت از مردم مظلوم فلسطین و مخالفت با رژیم نامشروع اسراییل بود که سوگمندانه باید گفت که هر دو این شعار ها توسط اصلاح طلبانی که خود را پیرو امام(ره) می دانند زیر سوال رفت!!! آیا بجا نیست که به ادعاهای شما و دوستانتان در خصوص پیروی از خط امام شک کنیم؟ آقای منتجب نیا لطفا پاسخ به سوال ما را همانند مصاحبه ای که در سال 89 داشتید، ندهید که در آن مصاحبه در خصوص شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران چنین گفتید: معتقدم شعارهایی که سال گذشته مطرح شد از جریان اصلاحات نبود، در همین حال شعار اشتباهی که سرداده شد را نیز باید بررسی کرد. روز قدس یادگار امام(ره) برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین است.

شما خیلی زیرکانه صورت مسئله را پاک می کنید و براحتی اعلام می کنید که این شعارها از جریان اصلاحات نبود! بر فرض که این شعار ها از جریان اصلاحات نبود ولی لطفا به ما پاسخ دهید که چه کسانی بستر و زمینه این گونه بی حرمتی به حریم امام(ره) و آرمان هایش را به وجود آوردند؟ چه جریاناتی با توهم فشار بر نظام و گرفتن امتیاز نامشروع از نظام عرصه برای این گونه حرکت ها و شعارهای ساختار شکن فراهم نمودند؟ بعضی از دوستان شما با توهم این که کار نظام تمام است چهره نفاق آلود خود را در در همراهی و هم پیمانی با دشمنان امام و انقلاب بخوبی نشان دادند. آقای عزیز چرا در طول سال های گذشته چنین شعارها و ساختار شکنی هایی انجام نگردید؟ غیر از این است که رفقای اصلاح طلب شما برای رسیدن به اهداف و مطامع سیاسی خود بستر ساز و حامی چنین فرآیند ضد امام و مخربی شدند؟ هر کاری که می خواهد انجام شود اسباب و لوازمی دارد که تا آن لوازم فراهم نشود کاری صورت نمی گیرد اگر منکر این مطلب نیستید بهتر است به ما بگویید که چه افراد و جریاناتی اسباب و لوازم ساختارشکنی و ناهنجاری های پس از انتخابات سال 88 را به جود آوردند؟ البته دوستانتان حالا که با بصیرت مردم مواجه شده اند، تغییر چهره داده و با تغییر تاکتیک خود به فکر بازگشت به نظامی می باشند که آن را دیروز محکوم به ظلم و جنایت کرده بودند!!

جناب منتجب نیا

جنابعالی در فرازی دیگر از مصاحبه تان به این مطلب مهم اشاره کردید: از دوم خرداد 76 که جریان اصلاحات بوجود آمد، صد‌ها بار در عناوین مختلف تاکید کردم که اصلاحات نیاز به تعریف دارد و باید ابعاد آن را برای مردم باز کرد تا آگاهانه انتخاب کنند و تصمیم بگیرند. اما متاسفانه در آن زمان کوتاهی زیادی شد به گونه‌ای که اصلاح طلبان مشغول کارهای اجرایی و تقنینی شدند و کار به دست جمع کوچکی افتاد که اگرچه محترم بود، اما برای خود تعاریف و مواضعی را مطرح کردند در نتیجه تعریف جامعی از اصلاح طلبی حاصل نشد و معلوم نشد اصلاحات از کجا آمده . 

ما هم مانند شما شکی نداریم که اصلاحات نیاز به تعریف دارد و باید ابعاد و زوایای آن برای مردم روشن گردد تا مردم آگاهانه انتخاب کنند. متاسفانه باید گفت که اصلاحات همانند یک کادوی در بسته که فقط بسته بندی شیکی داشت به مردم ارائه شد و از محتوا و ابعاد آن چیزی گفته نشد! اگر اصلاحات را یک مسیر در نظر بگیریم و در این مسیر برنامه ها و اهدافی را برای خودمان ترسیم نکنیم فکر نمی کنید که سر از ناکجا آباد در آوریم؟ کما این که چنین شد! آیا به نظر شما این اصلاحات نامشخص و مبهم بازی کردن با سرنوشت یک ملت نمی باشد؟ آیا چنین اصلاحاتی بهترین بستر برای نفوذ و حضور دشمنان نظام نمی باشد؟ لازم است بدانید که اصلاحات اسم جذابی دارد ولی مانند یک قیچی دو لبه می باشد که اگر اهداف مشخص و درستی را همراه با برنامه های صحیح برای آن در نظر نگیریم جامعه را به سوی نابودی تمام بنیان ها و باورهای ارزشی و انسانی اش پیش خواهد برد!

همانگونه که گفته اید شاید برای شما معلوم نباشد که اصلاحات از کجا آمده است! زیاد نگران نباشید برای خیلی از دوستانتان هم چنین چیزی مشخص نیست ولی آنها همانند شما شجاعت گفتن این مطلب را ندارند! ولی بهتر است بدانید که این خلاء مهم را کسانی دیگر که شما از آنان تعبیر به جمع کوچک کرده اید پر کردند و این افراد هم که از توان فکری بالایی برخورادر بودند با افکار و اندیشه های التقاطی که داشتند در قامت یک اتاق فکر و فرمان نقش آفرینی کردند و اصلاحات را در مسیر دلخواه خود هدایت کردند! یکی از مهمترین کارهایی که این اتاق فکر با شما و دوستانتان به صورت تدریجی انجام داده است تغییر ماهیت نظام فکری و نگرش هایتان وسست کردن مبانی دینی و ارزشی شما می باشد و آنها برای شما با نظریه پردازی های جذاب و هنرمندانه خود گفتمانی را نهادینه کرده اند که با گفتمان امام(ره) و انقلاب در تضاد و تقابل می باشد و طنز قصه این است که شما آن را بعنوان گفتمان امام تبلیغ می کنید! متاسفانه برخی از شخصیت ها شاخص و شناخته شده اصلاحات بخاطر توان پایین فکری و تحلیلی که دارند تسلیم این اتاق فکر ها هستند! به نظر ما بیشترین نقش و تاثیرگذری و هدایت را در حوادث پس از انتخابات 88 این اتاق فکر ها داشتند! که با زیرکی توانستند جریانات و افراد شناخته شده مدعی پیروی از خط امام را در مقابل امام و بزرگترین یادگارش نظام اسلامی قرار دهند! و حضرات اصلاح طلب و جریانات آنها هم در بسترساختارشکنانه ای که توسط خودشان مهیا شده بود بخوبی چهره واقعی و اندیشه های استحاله شده خود را نشان دادند!!

آقای منتجب نیا

شما در قسمتی دیگر از افاضات خود گفته اید: اصولا زیر بنای حرکت دوم خرداد تفکر امام بود. مبنای خط امام بود که تبدیل به حماسه دوم خرداد شد. بنابراین نباید فراموش کنیم که پدر اصلاحات خط امام است و امام نیز در انحصار هیچ شخص و جریانی نیست و نیاز به مفسر ندارد، چراکه تفکرات ایشان برای جامعه روشن است. ضمن اینکه اصلاح طلبان سزاوار‌ترین افراد برای حفظ حرمت امام و پایبندی به اندیشه ایشان هستند، چراکه هرچه به دست آورده‌اند از امام بوده است.

جنابعالی در جایی از مصاحبه خود می گویید اصلاحات نیاز به تعریف دارد و تعریف جامعی از آن ارائه نگردیده و معلوم نشده اصلاحات از کجا آمده است و حال در این جا بیان می کنید که بنای حرکت دوم خرداد تفکر امام بود. مبنای خط امام بود که تبدیل به حماسه دوم خرداد شد. بنابراین نباید فراموش کنیم که پدر اصلاحات خط امام است. چرا شما تناقض گویی می کنید؟ مطالب و صحبت های شما را وقتی که نگاه می کنیم سازگاری و هارمونی در اندیشه های شما نمی بینیم، البته چیزی عجیبی نیست دوستان سیاسی شما هم دچار این مشکل عمده هستند! جالب است از یک طرف اظهار می کنید معلوم نشد اصلاحات از کجا آمده است و از طرف دیگر مدعی می شوید پدر اصلاحات خط امام است. اگر برایتان معلوم نیست که اصلاحات از کجا آمده چگونه است که ادعا می کنید پدر اصلاحات امام(ره) است و ناشی از تفکر امام(ره) می باشد!! مشخص است که شما همانگونه که متوجه نشده اید اصلاحات از کجا آمده خط امام را هم نفهمیده اید! و از طرفی می گویید امام(ره) در انحصار هیچ شخص و جریانی نیست و از طرفی دیگر با بیان این مطلب که پدر اصلاحات خط امام(ره) است، امام(ره) را محصور در جریان اصلاح طلب می کنید!  ای کاش پدر اصلاحات خط امام(ره) بود اما شایسته است که بدانید پدر اصلاحات خط التقاط است. اهل فن و فهم بخوبی به این مهم آگاهی دارند که التقاط چه بلایی به ساخت فرهنگی و اجتماعی جامعه وارد کرده است و جامعه را دچار بحران های مختلف نموده است. سوگمندانه باید به این مطلب بسیار مهم اشاره کنیم که اصلاحات پوششی است برای اتاق فکرهایی که اندیشه ها و تفکرات التقاطی دارند (در واقع هدایت کنندگان اصلی اصلاحات هستند) که مانند موریانه به جان تفکر امام(ره) و راه نورانی آن پیر سفر کرده افتاده اند. شکی نداریم که االتقاط در طول حیات انقلاب اسلامی بزرگترین آسیب برای ما بوده است که در این خصوص سرنوشت سازمان مجاهدین خلق(منافقین) که نهایتا  در سال 54 تغییر ایدئولوژی دادند و به مقابله با نظام اسلامی و ملت ایران پرداختند عبرت آموز می باشد. متاسفانه حضرات اصلاح طلب از تفکر امام(ره) چند جمله ای که به نفع شان است را حفظ کرده اند و دائما در حال تکرار آن می باشند ولی به منش و بینش خمینی کبیر (که برای فهم و درک آن باید نگاه و تعمق همه جانبه ای به اندیشه های ایشان داشته باشیم) بی اعتنا هستند.

همچنین مدعی شده اید که اصلاح طلبان سزاوار‌ترین افراد برای حفظ حرمت امام و پایبندی به اندیشه ایشان هستند، چرا که هرچه به دست آورده‌اند از امام بوده است. درست که اصلاح طلبان هر چه که به دست آورده اند از امام(ره) بوده است اما در اینجا نکته ظریفی وجود دارد و آن این که اصلاح طلبان هر چیزی را که به دست آورده اند با استفاده ابزاری از نام امام(ره) بوده است و کارنامه درخشان! دوران هشت ساله سلطه اصلاح طلبان در این کشور بخوبی پایبندی آنها را به اندیشه امام(ره) و حفظ حرمت ایشان را نشان می دهد!!! که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

بردار خط امامی!

شما در صحبت های خود اظهار داشته اید: اصلاح طلبان هر اشکالی که داشتند هیچگاه اهل اختلاس نبودند. هر اتهامی که به آقای خاتمی بچسبانند، نمی‌توانند دزدی را به وی نسبت دهند. همه قبول دارند که دولت اصلاحات صادق و خدمتگزار بود... اصلاح طلبان این تجربه شیرین را از خود به جا گذاشتند که اهل فساد نبودند.

چرا طنز می گویید؟ چرا همه اصلاح طالبان را خلاصه در آقای خاتمی می کنید؟ ظاهرا تخلفات مالی و اقتصادی بعضی از دوستان اصلاح طلب خود را فراموش کرده اید!! امیدواریم چیزهایی که از عملکرد شما در مسجد امام صادق(ع) و بعضی از جاهای دیگر می گویند دروغ باشد! راستی اطلاع دارید که دفتر فعلی آقای خاتمی متعلق به دفتر حضرت امام(ره) می باشد که در واقع متعلق به بیت المال است! ما نسبت به آقای خاتمی اتهامی نمی زنیم همانگونه که از دوست هم حزبی سابق شما آقای محمد علی انصاری سوال پرسیدم (که ایشان هم تا امروز به پرسش های ما جواب نداده اند!) از شما نیز سوال می پرسیم آیا این کار را خلاف نمی دانید؟ آیا این کار با اندیشه و منش امام(ره) منافات ندارد؟ این که ادعا می کنید اصلاح طلبان اهل فساد نبودند! ظاهرا شما از فساد تعریف جدیدی دارید که چنین ادعایی می کنید! مگر فساد غیر از این است که آرمان و ارزش های یک ملت و مکتب را به بازی بگیرند و به آن خدشه وارد کنند؟ آیا این فساد نمی باشد که بدون تعریف و برنامه ای مشخص از اصلاحات سرنوشت یک کشور و ملت را در دست بگیریم و بزرگترین ضربات را به مبانی دینی و ارزشی جامعه وارد کنیم؟ آیا با اسم امام(ره) تیشه به رسم ایشان زدن فساد نمی باشد؟ آیا سوء استفاده از احساسات جوانان و هزینه نمودن آنها برای رسیدن به مطامع نامشروع سیاسی (که نمونه آن را در قضایای انتخابات سال 88 و حوادث پس از آن شاهد بودیم) فساد نمی باشد؟ آیا اموال و سرمایه هایی که در اختیار ما برای مصارف مشخص است را در جهت مصارف شخصی و جناحی هزینه کردن فساد نمی باشد؟

در خاتمه امیدواریم با پاسخگویی خود به پرسش ها و مطالب مطروحه در این نامه به شفاف سازی هر چه بیشتر این مهم مبادرت ورزید.

28 تیر 1391

والسلام علی من اتبع الهدی

 


<   <<   31   32   33   34   35   >>   >



پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ