سید عبدالواحد موسوی لاری (وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز) چندی پیش در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به تحلیل نوع برخورد و رفتار امام خمینی(ره) با برخی از مخالفین پرداخت.
ایشان در این گفتگو برخی مطالب را بیان کرده است که در جای خود نیاز به نقد و بررسی دارد. در این مطلب قصد داریم اظهارات ایشان را در خصوص آقای صادق خلخالی(عضو اولین شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز) بررسی کنیم.
صحبت های موسوی لاری درباره آقای خلخالی:
1 - بنابراین شدت و حدت فرمان هشت مادهای امام متوجه دادگاههای انقلاب و تشکیلات قضایی کشور بود. گزارشاتی میدادند که این دادگاهها چه میکنند و شاهد بودیم که امام در مورد خلع آیت الله خلخالی حاضر نشد دوباره به ایشان حکمی بدهد و ایشان را عزل کردند.
2 - مرحوم اسدالله لاجوردی هم فکر میکرد که هر چقدر خشونت در کارهایش باشد به خدا و انقلاب نزدیکتر است و امام این را قبول نداشت و همچنین آقای خلخالی که امام کارهایشان را قبول نداشتند.
3 – سوال خبرنگار از موسوی لاری: در مورد رفتار با کسانی که به هر حال به عنوان گروه های مسلح دستگیر می شدند و در زندان ها بودند توضیح بدهید؟
پاسخ موسوی لاری: در این مورد باید با آقای مجید انصاری مصاحبه کنید. ایشان به عنوان نماینده امام به زندانها میرفت و بازرسی میکرد. علت اینکه امام آقای لاجوردی را عزل کرد و حاضر نشد که آقای لاجوردی در تشکیلات بماند و یا عزل آقای خلخالی را از ایشان سوال کنید. از نوع برخورد امام در مقاطع مختلف میتوان برداشت کرد که امام برخورد انتقامی و خشونتطلبانه را قبول نداشتند.
نقد و بررسی:
آقای موسوی لاری ابتداً در مورد آقای خلخالی نظر می دهد و حتی نظر امام(ره) را هم در این مورد بیان می کند ولی سپس نظر دادن درباره همین موضوع را به شخصی دیگر ارجاع می دهد!! در واقع ایشان در یک جا علت عزل آقای خلخالی را بیان می کند ولی در جایی دیگر می گوید علت عزل آقای خلخالی را از آقای مجید انصاری سوال کنید! خوب در اینجا باید از آقای موسوی لاری پرسید، اگر شما علت عزل آقای خلخالی را می دانید پس چرا می گویید از آقای انصاری سوال کنید! و اگر هم نمی دانید پس چرا آنرا بیان می کنید!!
حال اگر به سخنان مجید انصاری درباره آقای خلخالی دقت کنیم، صحبت های موسوی لاری بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.
بخش هایی از سخنرانی مجید انصاری در مجلس ترحیم آقای خلخالی:
انصاری شجاعت آیتالله خلخالی را در پذیرش مسوولیت قضاوت در شرایط دشوار بعد از انقلاب بیشتر از شجاعت وی در قبل از انقلاب دانست و گفت: من بسیار متاسفم که این شخصیت هنوز مورد ظلم قرار میگیرد.
چرا وقتی گفته میشود آقای خلخالی برای بیست نفر در پاوه دستور اعدام داده است، در کنار آن نمینویسند که در پاوه چه بلوایی بود؟، پوست سر بچههای مردم را زنده زنده میکندند، با حلبی سر بچهها را میبریدند، اندام آنها را قطع میکردند و خون مردم را میریختند؛ استقرار و امنیت کشور در مرحلهی نابودی بود؛ چرا جفا و ظلم میشود؟
من نمیخواهم از آنچه اتفاق افتاده بیخود دفاع کنم، حتی در حکومت حضرت علی(ع) هم که خود ایشان معصوم بودند، کارگزارانش دچار خطا و اشتباه میشدند.
آیتالله خلخالی حقیقتا به گردن انقلاب اسلامی حق عظیمی داشتند و دشواریهایی را برطرف کردند که همین امروز اگر از مردم ایران نظرسنجی کنند، میگویند قاطعیت و برخورد درست خلخالیگونه میخواهد تا ریشهی مواد مخدر و اعتیاد از جامعهی ایران برکنده شود.
شرط انصاف اقتضا میکند که قدر افراد و خدماتی را که کردهاند بدانیم تا خدمتگزاران موجود جامعه برای خدمت بیشتر تشویق شوند. (مسجد الجواد (ع) تهران در شهریور 1382 – سایت پارسینه)
جالب است آقای موسوی لاری درباره آقای خلخالی یکبار نظر می دهد و موضع امام(ره) را هم بیان می کند اما یکبار دیگر می گوید صاحب نظر در این خصوص آقای مجید انصاری است و باید از ایشان این موضوع را پرسید، حالا وقتی که به موضع آقای انصاری در مورد آقای خلخالی نگاه می کنیم، نتیجه بدست آمده رد موضع آقای موسوی لاری می باشد!! چرا که از یک طرف موسوی لاری آقای خلخالی و عملکردش را زیر سوال می برد و اعلام می کند، امام(ره) کارهای او را قبول نداشته است! و از طرف دیگر آقای انصاری با قاطعیت و صراحت از آقای خلخالی و حتی اعدام های انقلابی ایشان دفاع می کند و در خصوص ایشان می گوید: آیتالله خلخالی حقیقتا به گردن انقلاب اسلامی حق عظیمی داشتند ... من بسیار متاسفم که این شخصیت هنوز مورد ظلم قرار میگیرد.
چند سوال از جناب موسوی لاری:
شما چگونه می خواهید این پارادوکس ها و تضادهای فکری و گفتاری خود را حل کنید؟! چطور تضاد نظرتان را با نظر آقای انصاری توجیه می کنید؟ آیا همین مورد بخوبی ناهمگون بودن افکار و گفتار شما را نشان نمی دهد؟ چرا تا دیروز این حرف ها را در مورد آقای خلخالی نمی زدید؟ مگر شما در کنار ایشان در جلسات مجمع روحانیون شرکت نمی کردید؟! اگر به قول خودتان امام(ره) کارهای آقای خلخالی را قبول نداشتند و برای همین ایشان را عزل کردند پس چرا شما و دوستانتان به اتفاق ایشان مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادید؟! آیا سخن امروزتان با عملکرد دیروزتان متضاد نمی باشد؟ آیا احساس نمی کنید امروز بر اساس منافع تان چنین سخن می گویید؟!
حرف آخر:
مطلب خود را با کلامی از حضرت امام(ره) به پایان می بریم:
ما نمیتوانیم تحمل کنیم این مطلبی را که آقایان میخواهند با آن مغزهایی که در اروپا تربیت شده است درست بکنند. ما میخواهیم اسلام را پیاده بکنیم. یکی از اینها آمده بود گریه میکرد که چرا بعضی از اینها را میکشند! نه این آخریها را، آنهایی که آقای خلخالیمثلاً میکشتند. اینها باز توجه ندارند که اسلام در عین حالی که تربیت است، یک مکتب تربیت است، لکن آن روزی که فهمید قابل تربیت نیست، هفتصد نفرشان را در یک جا، یهودی بنیقریضه را در حضور رسولاللّه میکشند، گردن میزنند به امر رسولاللّه. اینها همین حرفهای غربی را میزنند که ما باید اصلاح کنیم. اول همه را اصلاح کنید بعد حد بزنید. این عجیب است که اول ما باید این مملکت را، همه را هدایت کنیم که همه تربیت بشوند، بعد حد بزنیم. اگر یک کسی حالا شرب خمر کرد، حالا حدش نزنیم، حالا اول چیزش بکنیم تا مغزش اصلاح بشود. اینها یک حرفهای غلطی است. باید حدود جاری بشود. (صحیفه امام(ره) جلد 13)