سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادی از شاگرد مبارز و انقلابی امام، شهید هاشمی نژاد

ارسال شده توسط یاران امام در 92/7/7:: 3:33 عصر

هفت مهر روز شهادت حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالکریم هاشمی نژاد است. وی سال 1311ش، در بهشهر مازندران به دنیا آمد. بمدت 14سال از شاگردان بنام آیت‌الله بروجردی و حضرت امام و از روحانیون پیشگام انقلاب اسلامى در خراسان بود. در دوران مبارزات پیش از انقلاب با خطبه‌ها و سخنرانی های حماسی و آتشین خود در نشر افکار انقلابی و افشای ماهیّت رژیم پهلوی، تمامی توان خود را به کار برد و در این راه سختی ها، شکنجه ها و زندانهای زیادی را متحمل گردید. پس از پیروزی انقلاب به عنوان نماینده استان مازندران در مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی انتخاب شد، سپس دبیری حزب جمهوری اسلامی مشهد را به عهده گرفت.

شهید هاشمی نژاد از سال های نخست مبارزات عاشق و پیرو امام بود. بعداز آزادی حضرت امام از زندان و حصر، و برگشت ایشان به قم، او در اولین فرصت از مشهد به دیدار مرجع و رهبر خود شتافت (25/1/43) و ضمن دیدار با امام، رهنمودهای لازم درباره اوضاع مبهم سیاسى جهان و منطقه را اخذ و در برگشت به مشهد پیام و نظرات امام را به دیگر علما و طلاب مبارز می رساند. مأموران نفوذی ساواک بیانات امام خمینى را به نقل از شهید هاشمى نژاد در منزل آقاى آیت‌الله قمى در مشهد (29/1/1343) چنین گزارش کرده‌اند:

«فعلاً تنها هدف من ایجاد اتحاد بین تمام طبقات روحانیون است تا بتوانیم تصمیم جدیترى بگیریم... اوضاع جهان به طور کلى مبهم است و وضع ایران هم معلوم نیست؛ چون پاکستان از پیمان سنتو خارج شده و پاکستان و ترکیه، شناسایى خود را از اسرائیل پس گرفته [اند] و حجاز به طیاره هاى اسرائیلى که حامل حجاج ایرانى بوده‌اند، اجازه فرود آمدن نداده؛ و خروشچف مى‌خواهد از پستش کناره گیرى کند، و اختلاف بین سران حزب کمونیست به وجود آمده. اختلاف بین چین و شوروى شدید شده و امریکا گرفتار انتخابات و وضع داخلى خودش شده و اتحادیه اعراب در شرف تکوین و اتمام است؛ و به طور کلى اوضاع مبهم است؛ و به همین جهت آقایان مرخص شدند [اشاره به آزادی روحانیون دستگیر شده] و باید از این شرایط استفاده کرد.»

پس تبعید امام به ترکیه و نجف، این روحانی مبارز دست از مبارزه برنداشته و همواره در دفاع از امام و راه و خط امام بود. پس پیروزی انقلاب نیز در رکاب امام و خدمت انقلاب بود. سر انجام در هفتم مهر 1360 به دست منافقین با انفجار نارنجک به شهادت رسید.

حضرت امام در تجلیل از شخصیت و مجاهدت این شهید چنین فرموده‌اند:

«در روز شهادت امام جواد- سلام اللَّه علیه- یکى از فرزندان و تبار آن خانواده به شهادت رسید؛ شهید هاشمى نژاد که من از نزدیک با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهید را لمس کرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن بر اشخاصى که او را مى شناسند پوشیده نیست.»(صحیفه امام، ج 15، ص 257)

با شهادت این شهید بزرگوار و دیگر شخصیت‌های انقلابی و سیاسی به دست تروریست‌ها، حضرت امام طی حکمی به آقاى محسن رضایى (فرمانده سپاه پاسداران) بررسى وضعیت محافظین شخصیت‌ها را به عهده او گذاشته و ایشان را مأمور رسیدگی می‌کنند. در این حکم آمده است:

«آقاى محسن رضایى، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ایران‏

انجام گرفتن ترورهاى مشابهى نسبت به روحانیین معظم و مؤثر همچون شهید مدنى، شهید دستغیب و شهید هاشمى‌نژاد و حمله به آقاى احسان بخش و اخیراً شهادت شهید معظم مرحوم صدوقى ایجاد نگرانى و تردید و سؤال کرده است، و نسبت به پاسداران محافظ آنان بویژه محافظان شهید صدوقى سوء ظن ایجاد و بسیار سؤال انگیز شده است، و مثل این سرمایه‌هاى بزرگ جمهورى اسلامى نباید با این وضع اسفبار از دست ملت بروند. و چون مسئول این امور سپاه است، شما مأمور هستید با دقت و بررسى اطراف قضیه، و بررسى از سوابق پاسداران محافظ گزارشى بفرستید، و لازم است براى این امر مهم از پاسداران آزموده، با سابقه و متعهد استفاده شود که مثل این خسارات واقع نشود.»(صحیفه امام، ج16، ص 374)


خودزنی ناخواسته سایت جماران!

ارسال شده توسط یاران امام در 92/7/2:: 9:31 صبح

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران که در ظاهر رسانه موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) می باشد، ولی در واقع یکی از رسانه های جریان اصلاحات است، مطلبی را تحت عنوان «جولان آگهی های تبریک در روزنامه ها با هدف وام دار کردن مسئولان» بدین شرح منتشر نمود:

نیم‌نگاهی به صفحه نیم تای بیشتر روزنامه های کشور؛ در این روز گار که کار انتقال دولت به طور کامل انجام نشده است به ویژه روزنامه های دولتی همچون ایران و روزنامه های کثیر الانتشار همچون همشهری، نشان می دهد که اگهی های  تبریک حجم زیادی از صفحات روزنامه ها را به خود اختصاص داده است.

اگر تا چند روز قبل  افراد حقیقی و حقوقی به وزیران کابینه تبریک می گفتند امروزه اگهی تبریک به سطح معاون وزیر وحتی مدیر کل نیز رسیده است و وجه اشتراک تمام این پیام ها ابراز شادی از انتصاب شایسته مدیری است که با توانمندی خود توانسته است این پست را در اختیار بگیرد.

نکته جالب، تکراری بودن این پیام ها است به گونه ای که این افراد به مدیر پیشین هم این پیام تبریک را گفته بودند و وی را فردی دانستند که به حق شایسته حضور در این منصب است.

البته صدور این پیام تبریک را باید به فال نیک گرفت اما نباید این مساله را فراموش کرد که در لایه پنهان  اگهی های تبریک چه اهدافی نهفته است. بسیاری از اگهی دهندگان تبریک با خاستگاه دولتی درصدد هستند تا بدین ترتیب پله های ترقی را بپیمایند و مقامشان ترفیع پیدا کند این دسته از اگهی های تبریک بیشتر از سوی شرکت ها و افرادی منتشر می شود که کارشان به نوعی به آن مسئول ارتباط پیدا می کند و اگر رابطه خوبی با این افراد به وجود بیاید در نهایت منافع فرد تامین می شود.

جالب اینجاست که در این مقطع زمانی نیز بار دیگر این دور باطل تکرار شد به طور مثال مدیر عامل یک  شرکت سازندگی به شهردار قزوین تبریک گفته و برای وی آرزوی موفقیت می کند یا اینکه شرکت دیگری در حوزه نفت و گاز از انتصاب شایسته مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در پوست خود نمی گنجد و ابراز امیداواری می کند که این انتصاب بتواند بستر رشد و شکوفایی کشور را فراهم کند.

البته برخی از وزرا از جمله وزیر کشور به محض انتصاب اعلام کردند که افراد از دادن آگهی تبریک خود داری کنند اما واقعیت این است که هنوز این روند ادامه دارد و گویی قرار نیست متوقف شود.

در این میان چند سوال مهم مطرح می شود سوال نخست این است که اگر این افراد به اهداف خود دست پیدا نکنند همچنان انتصاب فرد مزبور را شایسته می دانند؟ سوال دوم این است که اگر چند روز آینده هم فرد دیگری منصوب شود باز هم به فرد تازه منصوب شده تبریک خواهند گفت.

مساله دیگری که بار دیگر به عنوان دغدغه مطرح می شود این است که چرا این افراد در پاچه خواری گوی سبقت را از هم می ربایند. نیم نگاهی به این اگهی های تبریک نشان می دهد که این افراد،به فرد تازه منصوب شده درجه داده و آن را به مقام شامخ "دکتری " نایل می کنند یا اینکه تمام خدمت فرد را "صادقانه "و "شجاعانه " توصیف می کنندو گاه به گونه ای پیام می نویسند که فرد تصور می کند که این فرد قرار است مبدا تحولاتی در تاریخ ایران زمین شود.

حداقل انتظار از مسئولان وزارتخانه ها و شرکت های اقتصادی دولتی این است که نه تنها بهایی به این "دسته گل های چاپی" ندهند بلکه راه را برای نفوذ این افراد در درون مجموعه خود ببندند.

دکتر مجید ابهری آسیب شناس رفتارهای اجتماعی و استاد دانشگاه علوم بهزیستی بر این باور است که دادن این اگهی ها با هدف کسب مقام صورت می گیرد. وی در گفتگو با سایت جماران اظهار داشت : بسیاری از این افراد با هدف ترفیع مقام این آگهی ها را می دهند وگرنه دلیلی ندارد که شما پیام تبریک را در روزنامه بدهید تا همه ببینند بلکه می توانید به صورت خصوصی به خود وی بگویید به نظر می رسد که این افراد می خواهند، فرد تازه منصوب شده را وام دار خود کرده و وی را در معذوریت قرار دهند.

وی در ادامه افزود : این آسیب باید مورد بررسی قرار گیرد و زمینه های بروز و ظهور آن از بین برود زیرا افراد برای نشان دادن خود در این مواقع دست به هر کاری می زنند.

حال چند نکته:

1 – سایت جماران برای این مطلب، عکسی را از این نوع آگهی ها انتخاب کرده که اگر به آن توجه کنیم به نکته جالبی بر می خوریم.

در قسمت بالای این تصویر در سمت راست، پیام تبریکی خطاب به معاون نظارتی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری با عنوان جناب آقای دکتر... مشاهده می شود. حالا اگر به خبرهای چند روز گذشته دقت کنیم، خواهیم دید آقای مجید انصاری(معاون پارلمانی رئیس جمهور) یکی از نزدیکان خود را که از نمایندگان اصلاح طلب مجلس در دوره هشتم بوده را بعنوان معاون نظارتی خود برگزیده است. در اینجا باید پرسید مگر ایشان مدرک دکترا دارد که در این پیام تبریک وی را دکتر خطاب کرده اند؟! خوب است به مطلب منتشره توسط سایت جماران نگاهی دوباره کنیم تا ببینیم در این خصوص چه گفته اند: مساله دیگری که بار دیگر به عنوان دغدغه مطرح می شود این است که چرا این افراد در پاچه خواری گوی سبقت را از هم می ربایند. نیم نگاهی به این اگهی های تبریک نشان می دهد که این افراد،به فرد تازه منصوب شده درجه داده و آن را به مقام شامخ "دکتری " نایل می کنند.

دوستان اداره کننده سایت جماران ظاهرا حواس شان نبوده چه عکسی را منتشر کردند و چه مطلبی را گفته اند! چرا که ضمیر حرف شان به یکی از نزدیکان آقای انصاری برخورد می کند! در واقع سایت جماران که وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) می باشد و این موسسه هم تحت سرپرستی برادران انصاری است، نادانسته مطلبی را منتشر نموده که یکی از نزدیکان آقای انصاری را زیر سوال برده است! در حقیقت می توان گفت سایت جماران ناخواسته خود زنی کرده است!

2 – در قسمتی دیگر از مطلب سایت جماران گفته شده است:  البته برخی از وزرا از جمله وزیر کشور به محض انتصاب اعلام کردند که افراد از دادن آگهی تبریک خود داری کنند اما واقعیت این است که هنوز این روند ادامه دارد و گویی قرار نیست متوقف شود.

به نظر دوستان سایت جماران چرا دیگر وزراء و مسئولین دولت همانند وزیر کشور به محض انتصاب اعلام نکردند که افراد از دادن آگهی تبریک خودداری کنند؟ چرا به نظر شما واقعیت این است که هنوز این روند ادامه دارد و گویی قرار نیست متوقف شود؟

3 – در بخشی دیگر از این مطلب چنین آمده است: البته صدور این پیام تبریک را باید به فال نیک گرفت اما نباید این مساله را فراموش کرد که در لایه پنهان  اگهی های تبریک چه اهدافی نهفته است. بسیاری از اگهی دهندگان تبریک با خاستگاه دولتی درصدد هستند تا بدین ترتیب پله های ترقی را بپیمایند و مقامشان ترفیع پیدا کند این دسته از اگهی های تبریک بیشتر از سوی شرکت ها و افرادی منتشر می شود که کارشان به نوعی به آن مسئول ارتباط پیدا می کند و اگر رابطه خوبی با این افراد به وجود بیاید در نهایت منافع فرد تامین می شود.

اگر منصفانه به این بخش توجه کنیم این سوال برای ما ایجاد می شود که: آیا باید صدور این پیام های تبریک را به فال نیک بگیریم یا به فال بد؟! جالب است در ابتدا می گویند باید صدور این پیام های تبریک را به فال نیک گرفت! ولی بعد از آن می گویند: بسیاری از این افراد با هدف ترفیع مقام این آگهی ها را می دهند وگرنه دلیلی ندارد که شما پیام تبریک را در روزنامه بدهید تا همه ببینند بلکه می توانید به صورت خصوصی به خود وی بگویید به نظر می رسد که این افراد می خواهند، فرد تازه منصوب شده را وام دار خود کرده و وی را در معذوریت قرار دهند... بسیاری از اگهی دهندگان تبریک با خاستگاه دولتی درصدد هستند تا بدین ترتیب پله های ترقی را بپیمایند و مقامشان ترفیع پیدا کند این دسته از اگهی های تبریک بیشتر از سوی شرکت ها و افرادی منتشر می شود که کارشان به نوعی به آن مسئول ارتباط پیدا می کند و اگر رابطه خوبی با این افراد به وجود بیاید در نهایت منافع فرد تامین می شود.

 


که میداند بر خمینی و یارانش در این سالها چه گذشت؟!

ارسال شده توسط یاران امام در 92/6/31:: 11:9 صبح

چه کسی آغازگر جنگ بود؟

چرا همه دنیا به جنگ با ما، برخاست؟

چرا بعد از فتح خرمشهر و رسیدن به مرزها، جنگ را ادامه دادیم؟

چرا قطعنامه را پذیرفتیم؟

پرسش‌هایی از این دست که بعد از جنگ، قارچ‌گونه سبز شدند تا ثابت کنند هستند کسانی که هنوز هم آسمان را، با نگاه زمینی وجب می‌کنند، هستند کسانی که قداست این دفاع هشت ساله را، با اشتباهاتی تام و تمام منکوب می‌سازند، هستند آنانی که مرز شعورشان، محدود به خط‌کشی مرزها و سانت کردن نقشه‌هاست، آنانی که گمان می‌کنند قصه خمینی و یارانش، قصه نبرد بر سر آب و خاک بود .

اما حقیقت آن است که قصه خمینی(ره) و یارانش، داستان یک جذبه و جاذبه بود، و چه کسی می‌گوید جاذبه رو به زمین است؟

من کسانی را دیده‌ام که فارغ از هر کششی به بالا رفته‌اند، تا اوج...

جاذبه رو به خداست!

همان جاذبه‌ای که از 15 خرداد 1342، نوزادان در گهواره را، به ایستادنی تمام قد فرا خوانده بود و امام خمینی(ره) نیز به پشتوانه آنان به همه دنیا «نه» گفته بود و این «نه» حادثه‌ای در پیش داشت!

امام و یارانش، از «عبور ممنوع» دنیا و دنیاطلبان گذشته بودند و باید جریمه می‌شدند، تا دیگر کسی جرئت نکند «تابو»شکنی را باب کند، آمریکا را شیطان بزرگ بخواند و اسرائیل را غده سرطانی معرفی کند.

از مضحکه‌های تلخ سیاست‌ دنیازده ما چنین است که مخالف را در عین حق بودن برنمی‌تابد و رفوزه‌ همیشگی امتحان حق‌مداری است. دنیا اگر از هابیل می‌گذشت، از یحیی(ع) می‌گذشت، دنیا اگر از حسین(ع) و یارانش می‌گذشت، امروز می‌توانست از خمینی و یارانش هم بگذرد.

همه آمده بودند درست مثل کربلا، همه طبل‌های توخالی تبلیغاتی، خبری و رسانه‌ای را به صدا درآوردند، درست مثل کربلا، تا کسی صدای خمینی و یارانش را نشنود، اسب‌ها را نعل تازه زدند درست مثل عاشورا، هنوز هم صدای خرد شدن استخوان‌های یاران خمینی زیر شنی‌های تانک‌ها به گوش می‌رسد!

عاشورا ندیده بودیم به تشنه شهید کردن. عاشورا ندیده بودیم به استخوان‌ها را زیر نعل تازه خرد کردن و... عاشورا ندیده بودیم به نماز اول وقت به پا کردن در وسط معرکه جنگ، اما دشمنان چه خوب عاشورا دیده‌مان کردند!

و چه کسی می‌داند بر خمینی و یارانش در این سال‌ها چه گذشت؟! و شاید تفسیر این سال‌ها در جملات آن ایرانی ساکن شهر لوس‌آنجلس آمریکا خلاصه شود، که با دیدن گلزار شهدای بهشت‌زهرا(س) آن هم سال‌ها بعد از جنگ می‌گوید:«من به شجاعت و مظلومیت این رزمندگان افتخار می‌کنم».

رسم دشمن چنین است که فقط وقتی به پیروزی یقین داشته باشند، تمام قد به میدان می‌آید و حالا تمام قد آمده بود تا سه روزه کار را تمام کند، چرا که اگر در شکست دادن حق، به پیروزی می‌رسید، ضربه سختی به اسلام وارد کرده بود که جبران آن سال‌های سال به طول می‌انجامید.

ما، مردم صبر بودیم، اما ما، مردم حماسه هم بودیم، قصه حماسه‌های جاودان، قصه ما بود و انگار این جماعت متوهم کاذب، یادشان رفته بود این حماسه‌آفرینی‌هایمان را...

باید کسی می‌آمد و جنگی رخ می‌داد، تا بر همه ثابت شود، عاشورا، تنها سوگ نیست، حماسه و پیام هم هست.

باید همسری در نامه به شوهر رزمنده‌اش می‌نوشت: «بدان این یگانه همسرت، آن که به خاطر رضای خدا، تو را انتخاب کرد هم می‌خواهد که تو به آن راه خدا روی، پیروزی را تک‌تیرها و رگبارهای شما، خون دوستان شما، خاک گلگون سرزمینتان، بشارت می‌دهد و شما پیروزید چه بکشید و چه کشته شوید». 1

باید مادری وقتی پیکر فرزند شهیدش را آوردند لبخند می‌زد و می‌گفت که پسرم فدای علی‌اکبر حسین(ع). باید پدری خود به درون قبر می‌رفت و پس از بوسیدن صورت جوانش، دست‌ها را به آسمان بلند می‌کرد و فریاد می‌زد: «الهی تقبل هذا القربان».

باید عاشورا تکرار می‌شد، عباس(ع)، اکبر(ع) و قاسم(ع) و زینب(س) و ام وهب و حبیب‌بن مظاهر و... تکرار می‌شدند تا حجتی برای من و تو که کربلا افسانه نبود و می‌شود آن را تکثیر کرد.

این 8 سال آسمانی به یادماندنی که انعکاس فریادهایش و حماسه‌اش به کاخ سفید هم رسید، تازه سرریز این خشم بود. اهالی سرزمین دروغ و توهم، خوب می‌دانند که اگر این خشم انقلابی، همه‌اش به کار می‌افتاد، کار به کجا که نمی‌رسد!

همین دلیل بود که باعث شد برای توقف جنگ، خود را به ریسمان شورای امنیت آویزان کنند شاید فرجی شود که مبادا خشم ما لبریزتر گردد، که یقینا دودمانشان را بر باد که نه، بر آب خواهند داد!

خشم انقلابی یک ملت خروشید و حماسه آفرید، اما این ملت در اقتدا به رهبرش صبر را نیز آموخته بود، آموخته بود که به وقتش باید جام قطعنامه‌های رنگ و لعابدار غربی‌ها را نیز بپذیرد و زهرش را در 598 جرعه، نوش جان کند و لبخند تلخ دیپلماسی را نیز چاشنی آن سازد.

ما اگر چه در پایان مامور به صبر و سکوت بودیم اما درس‌های فراوانی از این مقاومت و دفاع جانانه گرفتیم که کامل‌ترین آن درس‌ها، در سخن کامل‌ترین مرد انقلاب ما، یعنی حضرت امام خمینی(ره) جلوه‌گر است که فرمودند: «هر روز، ما در جنگ برکتی داشته‌ایم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم. ما انقلابمان را در جنگ صادر نمودیم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودیم، ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهان‌خواران کنار زدیم، ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشه‌های انقلاب پربار اسلامی‌مان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن‌دوستی را در نهاد یکایک مردممان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه، نشان دادیم که علیه تمامی قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها، سالیان سال می‌توان مبارزه کرد و از همه این‌ها مهم‌تر، استمرار روح اسلام انقلابی، در پرتو جنگ تحقق یافت».2

و بالاخره ما در این دفاع ثابت کردیم که:

«انقلاب اسلامی، تسلیم‌ناپذیر است»

______________________________

1-  کتاب ‌نامه‌های فهیمه، نامه پنجم

2- صحیفه نور، ج 21، ص 94

 

 

سمیرا خطیب زاده


<      1   2   3   4   5   >>   >



پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ